از بی‌راهه به خانه و خویش

[:fa]از بی‌راهه به خانه و خویش گردآورده‌‌ای از مقاله‌ها و جستارهایی است که به ادبیات امروز ایران می‌پردازند. این کتاب به سانسور می‌پردازد که خانمان‌سوز است و در ادامه‌ی خود به خودسانسوری می‌رسد تا فرهنگ را به پاد-فرهنگ تبدیل کند.[:]

(گردآورده‌ی جستارهایی در ادبیات) |*|

نویسندهعلی نگهبان*

ناشرنشر آفتاب*

*یادداشت ناشر

*آنچه در این کتاب خواهید خواند:

کتاب در برگیرنده‌ی ۱۴ مقاله و جستارهایی است که به ادبیات امروز ایران می‌پردازد. به سانسور می‌پردازد که خانمان‌سوز است و در ادامه‌ی خود به خودسانسوری می‌رسد تا فرهنگ را به پاد-فرهنگ تبدیل کند. نوشته‌های این کتاب را باید خواند تا با جهان هستی نوین ادبیات و نگاه منتقد تبعیدی آشنا شد. جستارهای این کتاب در پی پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل این پرسش هستند که:معیار اصالت در جهان معاصر چیست؟ آیا در این جهان می‌توان بر طبل اصالت کوبید؟ توجه داشته باشید که جریان‌های .بنیادگرایانه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی معاصر با پناه بردن به اصالت و تلقی فاشیستی از این وضعیت پدید آمده‌اند.

– زیستگاهی در جهان بی لنگر: پیش‌گفتار نویسنده که به کیستی فرهنگی انسان دوررانده (تبعیدی) می‌پردازد و اینکه برای دوررانده‌ای که از خاک زادگاهش برکنده شده است، کدام بنمایه‌ها و سازه‌های هستی‌شناسیک او را از بی‌ریشگی نجات می‌دهند و کیستی او را پایدار می‌کنند.

– تجدد ادبی یا جخ-اکنون مدرن: شکست مدرنیته و سکولاریزم در برابر ارزش‌های اسلامی در ادبیات معاصر ایرانی

– متن ریشه‌کن شده: جستاری در برآمدن و هستی شناسی آرته‌گان دورراندگی (ادبیات تبعید)

– سانسور و شعر پسامدرن ایرانی: همزیستی و همیاری دو بیماری

– سانسور چونان شگرد: پیشنهاد نگره‌ای در آفرینش داستانی زیر تیغ سانسور، و پیاده کردن آن نگره بر داستان نمازخانه‌ی کوچک من، نوشته‌ی هوشنگ گلشیری

– فروبستگی‌ها و گشودگی‌ها در نقد ادبی معاصر: فرازها و فرودهایی که نقد ادبی فارسی در سده‌ی بیستم داشته است

– رقصندگان آتش، آوازخوانان دشنه: خوانشی از زنان و مردان زندانی‌ در ادبیات داستانی فارسی در انیران

– ادبیات ایرانی در سانسور و در تبعید: یک هم‌سنجی

– آزادی بیان، تا کجا، تا چند؟ جستاری در مرزها و باید-نبایدهای آزادی بیان

– بشود که ستم‌دیده سخن بگوید: خوانشی از شعرهای «روزنامه تعطیل» جمشید برزگر

– در سنجشِ توانِ کنشگر: جستاری در هنایشهای کنشگری روشنفکرانه، در پرتو نوشته‌ها و کنش‌های محمد مختاری و محمد پوینده

– زندانی‌ای که عاشق زندانبانش شد: بازنویسی گفتگوی سپیده جدیری با نویسنده

– آنچه امکان بیان نمی‌یابد تبعیدی است: گفتگوی سپیده جدیری با نویسنده

– اگر شعر فارسی این باشد: گفتگوی محتبا پورمحسن با نویسنده

بخشی از پیش‌گفتار کتاب:

در جهان بی لنگری که ما می‌زییم، مفهوم‌هایی چون ریشه و خاک باید به گونه‌ای دیگر دانسته شوند. بسیار گفته‌اند که به ویژه ما مهاجران و تبعیدیان از ریشه بریده‌ایم. تجربه‌ی این یکی دو دهه اما نشان داده است که تنها معنای ریشه است که دگرگون شده است. ما شاید از خاک آشنا کنده شده باشیم، اما ریشه‌کن نشده‌ایم. موجود ریشه‌کن بی برو-برگرد می‌میرد. ما اما هم‌چنان سرزنده‌، می‌بالیم و می‌آفرینیم. اما نقیضه‌نمایی در این میان هست که تا در آن ریز نشوی به این ریشه‌مندی پی نخواهی برد. چگونه می‌توان از خاک برکنده شد اما هم‌چنان ریشه‌مند بود؟

برکنده شدن از خاک را بسیاری در معنای فاصله‌گیری نهایی انسان از جهان بطلمیوسی دانسته‌اند و گفته‌اند که سر انجام انسان از مرکز پنداری خاک، یا از خودمرکزبینی، دست کشیده و به بی‌ثباتی، ناپایداری و گردش گردون و هر چیز در آن پی برده است؛ پی برده است که سکون و گردش مفهوم‌هایی نسبی هستند – سکون در نسبت با چیزی یا گردش در نسبت با چیزی دیگر. برای بسیاری از ما اما چنین نیست. هستند کسانی که از خاک کنده شده‌اند، اما از آن نه دل بُریده و نه دست کشیده‌اند. این کنده‌شدن چون ضربه‌ای بود بر ما تا ناگهان به خود آییم و به نااستواری جهان خاکی خود پی ببریم.